گروه فرهنگی مشرق - چند وقتی میشود که رفتن عموپورنگ محبوب بچههای ایران از تلویزیون و سروصدایی که برپا کرده یکی از موضوعاتی شده که این روزها همه جا در موردش صحبت میکنند و حرف و حدیثهای فراوانی هم در موردش وجود دارد. ماه رمضان سال ۸۱، یعنی اولین سالی که داریوش فرضیایی یا همان عموپورنگ برنامهاش را روی آنتن برد، شاید خودش هم تصور نمیکرد روزی به چنین محبوبیتی برسد و بتواند به شکل مداوم و به مدت ۱۲سال برنامهسازی کند تا تبدیل به یکی از محبوبترینها نزد بچههای ایران شود که حالا به خاطر رفتنش، این همه کودک و خانوادههایشان با تاسف درمورد خداحافظی او صحبت کنند و غمگین باشند. اما اینکه چرا عموپورنگ با تلویزیون خداحافظی میکند و آیا این خداحافظی همیشگی است یا موقت و درنهایت اینکه با رفتن او از تلویزیون برنامهای میتواند جایگزین آن شود یا نه، از جمله سؤالاتی هستند که هنوز جواب قطعیای برای آنها پیدا نکردهایم و در این گزارش درموردش حرف میزنیم.
قصه تولد عموپورنگ
داریوش فرضیایی مرداد ماه سال ۵۲ در تهران به دنیا آمد و جالب است بدانید او در رشته گرافیک تحصیل کرده است. سال ۷۳ با گزارشگری رادیو، وارد صداوسیما میشود و پس از آن در برنامه «عصر جمعه با رادیو» در تیپهای مختلفی مانند «گل پسر» و «ننه بلقیس» ظاهر میشود.
اما برنامهای که راه او را به دنیای تصویر باز کرد «ما و شما» بود که به کارتونهای درخواستی بچهها اختصاص داشت. سال ۷۸ با مجموعه «تورنگ و پورنگ» بین بچهها چهره شد و پس از آن در ماه رمضان سال ۱۳۸۱ با اجرای برنامه کودک و نوجوان و اسم مستعار هنری «عموپورنگ» بین مخاطبان کودک و بزرگسال محبوبیت یافت. همکاری فرضیایی با مجری خردسال و شیرین زبانی به نام امیرمحمد متقیان در میانه راه، باعث محبوبیت دوچندان برنامه عموپورنگ شد. این دو مجری محبوب در برنامهای که صداوسیما با همکاری اداره راهنمایی و رانندگی تدارک دیده بود (همیار پلیس) به عنوان مجری و بازیگر ایفای نقش کردند و پس از آن هم در برنامههای دیگری چون «بوستان دوستان پورنگ» و «هزار و شصت و شونزده» و «کتابخانه عموپورنگ» همکاری خود را ادامه دادند.
البته در این چند برنامه اخیر او با افراد دیگری چون محمدرضا خوارزمی (نقشهای جوجه و دود دو)، امیر سهیلی (نقش سلطان و بلبلخان) و ابراهیم شفیعی (نقش پهلون پنبه و نفس بابا) هم همکار بوده و کارهای موفق دیگری تولید کرده است. ازجمله کارهای موفق فرضیایی میتوان به «شبکه بی طرف»، «یکی و تکی»، «باز باران با طراوت»، «شبکه عموپورنگ» و آخرین برنامه او «کتابخانه عموپورنگ» اشاره کرد که همه آنها محبوبیت زیادی بین بچهها پیدا کردهاند. عشق و علاقه وصفناپذیر داریوش فرضیایی به مادر مهربانش ستودنی است و اجراهای دلنشین و صمیمی او سبب شده براساس نظرسنجیهای صورت گرفته۹۸درصد بیننده را به خود اختصاص دهد.
امیرحسین صدیق: برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان کار سادهای نیست
امیرحسین صدیق، که یکی از موفقترین و محبوبترین چهرههایی است که در زمینه ساخت برنامه برای کودکان و نوجوانان در این سالها فعالیت کرده درخصوص مجموعه برنامههای عموپورنگ و کیفیت آنها میگوید: «من سالها پیش برنامه عموپورنگ را دیدم و دوست داشتم و فکر میکنم بچهها هم به این برنامه علاقهمندند و این دلیل موفق بودنش است. اما در مورد خداحافظی عموپورنگ از تلویزیون اطلاعی نداشتم و اگر این اتفاق واقعا بیفتد، جای تاسف دارد. اصلا نمیدانیم که میتوان برنامهای را جایگزین کرد یا نه؟ اگر مدیران و برنامهسازان ما نگاه درستی به این کار داشته باشند و درواقع نقاط قوت آن را شناسایی کنند و بر مبنای آن تصمیم به برنامهسازی بگیرند، میتوانند موفق عمل کنند. مثلا در این مجموعه، حضور امیرمحمد خیلی به موفقیت آن کمک کرد و نقش موثری داشت. اما کارشناسان این حوزه باید با دقت روی چگونگی مجموعه عموپورنگ، تحقیق کنند تا نقاط قوت بیشتری از آن را شناسایی و از آن استفاده درست داشته باشند.
به عقیده من، افراد زیادی هستند که توانایی ساخت برنامههای مناسب برای کودکان و نوجوانان را دارند اما متاسفانه مدیران ما بیشتر به دنبال برند هستند و وقتی میبینند برنامهای موفق شده به علل آن توجهی ندارند. صدیق درخصوص اینکه بعد از این همه سال دوری از کار کودک، تصمیم ندارد مجددا وارد این عرصه شود، میگوید: «هنوز فضای فرهنگی را طوری نمیبینم که بخواهم این کار را انجام دهم چون بهنظرم هنوز نگاه به این کار، نگاهی سادهانگارانه است در حالی که برنامهسازی برای کودک از اهمیت ویژهای برخوردار است. وقتی برای این گروه سنی برنامه میسازیم درواقع برای گروهی که قرار است آینده کشور را بسازند، فرهنگسازی میکنیم و این اصلا کار سهو و سادهای نیست و نیاز به تفکر و تعمق زیاد دارد. اما متاسفانه در عمل میبینیم که تلویزیون کشور ما در این زمینه کوتاهی میکند و اهمیتی که باید برای آن قائل نیست و بیشتر جنبه کمی قضیه برایش مهم است؛ اینکه در سال چه تعداد برنامه بسازد اما به محتوای آن اهمیتی که باید نمیدهد. نتیجهاش هم این میشود که در طول زمان ارزشهایمان را از دست دادهایم. وقتی به جامعه ایرانی ۲۰، ۳۰ سال پیش نگاه میکنیم متوجه میشویم نه تنها خیلی از آن ارزشها از بین رفته بلکه بدعتهای ناراحتکنندهای جایگزیناش شده است، بنابراین مهمترین موضوعی که باید درنظر گرفته شود این است که یادمان باشد با ساخت برنامه برای کودکان و نوجوانان میخواهیم فرهنگسازی کنیم و آنها هستند که آینده را خواهند ساخت.»
ریما رامینفر: نمیتوان خیلی به این حرف اعتماد کرد
بدون شک یکی از دغدغههای خانوادههایی که بچههایشان طرفدار مجموعه برنامههای عموپورنگ بودند، این روزها این است که از این به بعد چه برنامه دیگری میخواهد ساخته شود تا جای خالی عموپورنگ را برای آنها پر کند و آیا واقعا قرار است این مجری محبوب بچهها برای همیشه از تلویزیون برود یا این رفتن، مدت محدودی دارد و پس از چندی دوباره او را در جعبه جادویی خواهند دید. در همین رابطه سراغ ریما رامینفر رفتیم و از آنجایی که او هم یک مادر است و به یقین دغدغه پر کردن اوقات فراغت فرزندش را دارد، از او پرسیدیم که فکر میکند تلویزیون قادر خواهد بود بعد از عموپورنگ برنامه پرمخاطب دیگری برای بچهها بسازد یا نه؛ «اصلا در جریان نبودم که این برنامه تمام شده! فکر نمیکنم این اتفاق بیفتد چون اولینبار نیست که این خبر را میشنویم. در سالهای پیش هم به طور رسمی چندین بار اعلام کردند که برنامه عموپورنگ تمام شده اما بعد از مدتی دوباره دیدیم که این برنامه روی آنتن تلویزیون است. حتی عنوان شده بود که قرار است عموپورنگ با بخش خصوصی همکاری کند و به جای تلویزیون از طریق شبکه خانگی برنامهسازی کند که این اتفاق نیفتاد. البته من مخالف او نیستم و امیدوارم که اگر بچهها این مجموعه برنامهها را دوست دارند، فرصتی فراهم شود تا باز هم به راهش ادامه دهد و ساخت برنامه عموپورنگ ادامه پیدا کند. اما در کل حرفم این است که این بار هم نمیتوان خیلی به این حرف اعتماد کرد.»
ماجرای کلید چه بود؟
اولین سؤالی که به ذهن هرکسی میرسد این است که چرا یک برنامه موفق باید در میانه راه متوقف شود آن هم در شرایطی که تلویزیون ما با بحران برنامهسازی دست و پنجه نرم میکند و در تلاش است تا مخاطب از دست رفتهاش را بار دیگر پای این جعبه جادویی بکشاند. برنامههای عموپورنگ در این سالها همیشه پرمخاطب بوده و اگر گاهی هم انتقاداتی به میان میآمد غالبا از سوی جامعه بزرگسال بود که این برنامهها برای آنها ساخته نمیشده و بالطبع نباید هم خواستههای آنها را پاسخ میداده کمااینکه در بین همین جامعه بزرگسال هم محبوبیت زیادی داشته است. اما مسلم آقاجانزاده، تهیهکننده این برنامه در پاسخ به این سؤال در مصاحبههایی که انجام داده، گفته: «درحقیقت طی سال گذشته ما از سوی برخی جریانات سختیهای بسیاری کشیدیم. مثلا در بحث کلید یکسری جریانات به ما حمله کردند در حالی که ما بارها اعلام کردیم این ماجرا به هیچ عنوان ربطی به مسائل سیاسی نداشته و ندارد. یا درباره حضور اسپانسر در برنامه اصلا ما مقصر نبودیم و تصمیمگیرنده در این مورد نبودیم. اما یکسری جریانات که میخواستند آقای ضرغامی یا سازمان صداوسیما را بزنند، این ماجرا را دستاویز خود قرار دادند.»
ظاهرا فشارهایی که به سازندگان مجموعه برنامههای عموپورنگ وارد شده، خستگیهای روحی را برای گروه به همراه داشته که باوجود درخواست علیدارابی، معاون سیما برای ساخت مجموعه جدید عموپورنگ و پخش آن در ماه رمضان، آقاجانزاده موافقت نکرده و میگوید: «آقایدارابی تاکید دارند که سری جدید برنامه از ماه مبارک رمضان دوباره روی آنتن برود اما ما قصد داریم با کسب اجازه از وی کمی استراحت کنیم. ساخت برنامه برای کودکان به فکر و خلاقیت نیاز دارد و در این رابطه ما به فکر یک یا دو سال استراحت یا خداحافظی برای همیشه هستیم. ما نیاز به تجدید قوا داریم و اگر آقای دارابی موافقت کنند، فعلا با آنتن خداحافظی میکنیم.»
کامنتها چه میگویند؟!
در پایان این گزارش شاید جالب باشد که نظرات تعدادی از مردم را در مورد رفتن عموپورنگ از تلویزیون که در سایت «عصر ایران» نوشته شده، بدانیم. نظراتی که فارغ از موافقت یا مخالفت با آنها صرفا آورده شدهاند و قضاوت آنها را برعهده خود خوانندگان میگذاریم.
«ما نگران عمو پورنگ نیستیم و مشکل مردم گرانی و بیماری است لذا به درد اصلی مردم بپردازید. این هم از اون حرفها بودهها، نگرانی از گرانی و بیماری یک طرف، اما اگر ما ملت میفهمیدیم که نصف مشکلات ما از همین زمان کودکی و با پرورش ندادن نسلهایی که در پی هم میآیند شروع میشود، خیلی خوب بود. خیلی از بچهها به این برنامه علاقهمند شدهاند، نگرانی از گرفتن چیزی که یک بچه به آن وابسته است کار سختی است.»
*مجله زندگی ایده آل
قصه تولد عموپورنگ
داریوش فرضیایی مرداد ماه سال ۵۲ در تهران به دنیا آمد و جالب است بدانید او در رشته گرافیک تحصیل کرده است. سال ۷۳ با گزارشگری رادیو، وارد صداوسیما میشود و پس از آن در برنامه «عصر جمعه با رادیو» در تیپهای مختلفی مانند «گل پسر» و «ننه بلقیس» ظاهر میشود.
اما برنامهای که راه او را به دنیای تصویر باز کرد «ما و شما» بود که به کارتونهای درخواستی بچهها اختصاص داشت. سال ۷۸ با مجموعه «تورنگ و پورنگ» بین بچهها چهره شد و پس از آن در ماه رمضان سال ۱۳۸۱ با اجرای برنامه کودک و نوجوان و اسم مستعار هنری «عموپورنگ» بین مخاطبان کودک و بزرگسال محبوبیت یافت. همکاری فرضیایی با مجری خردسال و شیرین زبانی به نام امیرمحمد متقیان در میانه راه، باعث محبوبیت دوچندان برنامه عموپورنگ شد. این دو مجری محبوب در برنامهای که صداوسیما با همکاری اداره راهنمایی و رانندگی تدارک دیده بود (همیار پلیس) به عنوان مجری و بازیگر ایفای نقش کردند و پس از آن هم در برنامههای دیگری چون «بوستان دوستان پورنگ» و «هزار و شصت و شونزده» و «کتابخانه عموپورنگ» همکاری خود را ادامه دادند.
البته در این چند برنامه اخیر او با افراد دیگری چون محمدرضا خوارزمی (نقشهای جوجه و دود دو)، امیر سهیلی (نقش سلطان و بلبلخان) و ابراهیم شفیعی (نقش پهلون پنبه و نفس بابا) هم همکار بوده و کارهای موفق دیگری تولید کرده است. ازجمله کارهای موفق فرضیایی میتوان به «شبکه بی طرف»، «یکی و تکی»، «باز باران با طراوت»، «شبکه عموپورنگ» و آخرین برنامه او «کتابخانه عموپورنگ» اشاره کرد که همه آنها محبوبیت زیادی بین بچهها پیدا کردهاند. عشق و علاقه وصفناپذیر داریوش فرضیایی به مادر مهربانش ستودنی است و اجراهای دلنشین و صمیمی او سبب شده براساس نظرسنجیهای صورت گرفته۹۸درصد بیننده را به خود اختصاص دهد.
امیرحسین صدیق: برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان کار سادهای نیست
امیرحسین صدیق، که یکی از موفقترین و محبوبترین چهرههایی است که در زمینه ساخت برنامه برای کودکان و نوجوانان در این سالها فعالیت کرده درخصوص مجموعه برنامههای عموپورنگ و کیفیت آنها میگوید: «من سالها پیش برنامه عموپورنگ را دیدم و دوست داشتم و فکر میکنم بچهها هم به این برنامه علاقهمندند و این دلیل موفق بودنش است. اما در مورد خداحافظی عموپورنگ از تلویزیون اطلاعی نداشتم و اگر این اتفاق واقعا بیفتد، جای تاسف دارد. اصلا نمیدانیم که میتوان برنامهای را جایگزین کرد یا نه؟ اگر مدیران و برنامهسازان ما نگاه درستی به این کار داشته باشند و درواقع نقاط قوت آن را شناسایی کنند و بر مبنای آن تصمیم به برنامهسازی بگیرند، میتوانند موفق عمل کنند. مثلا در این مجموعه، حضور امیرمحمد خیلی به موفقیت آن کمک کرد و نقش موثری داشت. اما کارشناسان این حوزه باید با دقت روی چگونگی مجموعه عموپورنگ، تحقیق کنند تا نقاط قوت بیشتری از آن را شناسایی و از آن استفاده درست داشته باشند.
به عقیده من، افراد زیادی هستند که توانایی ساخت برنامههای مناسب برای کودکان و نوجوانان را دارند اما متاسفانه مدیران ما بیشتر به دنبال برند هستند و وقتی میبینند برنامهای موفق شده به علل آن توجهی ندارند. صدیق درخصوص اینکه بعد از این همه سال دوری از کار کودک، تصمیم ندارد مجددا وارد این عرصه شود، میگوید: «هنوز فضای فرهنگی را طوری نمیبینم که بخواهم این کار را انجام دهم چون بهنظرم هنوز نگاه به این کار، نگاهی سادهانگارانه است در حالی که برنامهسازی برای کودک از اهمیت ویژهای برخوردار است. وقتی برای این گروه سنی برنامه میسازیم درواقع برای گروهی که قرار است آینده کشور را بسازند، فرهنگسازی میکنیم و این اصلا کار سهو و سادهای نیست و نیاز به تفکر و تعمق زیاد دارد. اما متاسفانه در عمل میبینیم که تلویزیون کشور ما در این زمینه کوتاهی میکند و اهمیتی که باید برای آن قائل نیست و بیشتر جنبه کمی قضیه برایش مهم است؛ اینکه در سال چه تعداد برنامه بسازد اما به محتوای آن اهمیتی که باید نمیدهد. نتیجهاش هم این میشود که در طول زمان ارزشهایمان را از دست دادهایم. وقتی به جامعه ایرانی ۲۰، ۳۰ سال پیش نگاه میکنیم متوجه میشویم نه تنها خیلی از آن ارزشها از بین رفته بلکه بدعتهای ناراحتکنندهای جایگزیناش شده است، بنابراین مهمترین موضوعی که باید درنظر گرفته شود این است که یادمان باشد با ساخت برنامه برای کودکان و نوجوانان میخواهیم فرهنگسازی کنیم و آنها هستند که آینده را خواهند ساخت.»
ریما رامینفر: نمیتوان خیلی به این حرف اعتماد کرد
بدون شک یکی از دغدغههای خانوادههایی که بچههایشان طرفدار مجموعه برنامههای عموپورنگ بودند، این روزها این است که از این به بعد چه برنامه دیگری میخواهد ساخته شود تا جای خالی عموپورنگ را برای آنها پر کند و آیا واقعا قرار است این مجری محبوب بچهها برای همیشه از تلویزیون برود یا این رفتن، مدت محدودی دارد و پس از چندی دوباره او را در جعبه جادویی خواهند دید. در همین رابطه سراغ ریما رامینفر رفتیم و از آنجایی که او هم یک مادر است و به یقین دغدغه پر کردن اوقات فراغت فرزندش را دارد، از او پرسیدیم که فکر میکند تلویزیون قادر خواهد بود بعد از عموپورنگ برنامه پرمخاطب دیگری برای بچهها بسازد یا نه؛ «اصلا در جریان نبودم که این برنامه تمام شده! فکر نمیکنم این اتفاق بیفتد چون اولینبار نیست که این خبر را میشنویم. در سالهای پیش هم به طور رسمی چندین بار اعلام کردند که برنامه عموپورنگ تمام شده اما بعد از مدتی دوباره دیدیم که این برنامه روی آنتن تلویزیون است. حتی عنوان شده بود که قرار است عموپورنگ با بخش خصوصی همکاری کند و به جای تلویزیون از طریق شبکه خانگی برنامهسازی کند که این اتفاق نیفتاد. البته من مخالف او نیستم و امیدوارم که اگر بچهها این مجموعه برنامهها را دوست دارند، فرصتی فراهم شود تا باز هم به راهش ادامه دهد و ساخت برنامه عموپورنگ ادامه پیدا کند. اما در کل حرفم این است که این بار هم نمیتوان خیلی به این حرف اعتماد کرد.»
ماجرای کلید چه بود؟
اولین سؤالی که به ذهن هرکسی میرسد این است که چرا یک برنامه موفق باید در میانه راه متوقف شود آن هم در شرایطی که تلویزیون ما با بحران برنامهسازی دست و پنجه نرم میکند و در تلاش است تا مخاطب از دست رفتهاش را بار دیگر پای این جعبه جادویی بکشاند. برنامههای عموپورنگ در این سالها همیشه پرمخاطب بوده و اگر گاهی هم انتقاداتی به میان میآمد غالبا از سوی جامعه بزرگسال بود که این برنامهها برای آنها ساخته نمیشده و بالطبع نباید هم خواستههای آنها را پاسخ میداده کمااینکه در بین همین جامعه بزرگسال هم محبوبیت زیادی داشته است. اما مسلم آقاجانزاده، تهیهکننده این برنامه در پاسخ به این سؤال در مصاحبههایی که انجام داده، گفته: «درحقیقت طی سال گذشته ما از سوی برخی جریانات سختیهای بسیاری کشیدیم. مثلا در بحث کلید یکسری جریانات به ما حمله کردند در حالی که ما بارها اعلام کردیم این ماجرا به هیچ عنوان ربطی به مسائل سیاسی نداشته و ندارد. یا درباره حضور اسپانسر در برنامه اصلا ما مقصر نبودیم و تصمیمگیرنده در این مورد نبودیم. اما یکسری جریانات که میخواستند آقای ضرغامی یا سازمان صداوسیما را بزنند، این ماجرا را دستاویز خود قرار دادند.»
ظاهرا فشارهایی که به سازندگان مجموعه برنامههای عموپورنگ وارد شده، خستگیهای روحی را برای گروه به همراه داشته که باوجود درخواست علیدارابی، معاون سیما برای ساخت مجموعه جدید عموپورنگ و پخش آن در ماه رمضان، آقاجانزاده موافقت نکرده و میگوید: «آقایدارابی تاکید دارند که سری جدید برنامه از ماه مبارک رمضان دوباره روی آنتن برود اما ما قصد داریم با کسب اجازه از وی کمی استراحت کنیم. ساخت برنامه برای کودکان به فکر و خلاقیت نیاز دارد و در این رابطه ما به فکر یک یا دو سال استراحت یا خداحافظی برای همیشه هستیم. ما نیاز به تجدید قوا داریم و اگر آقای دارابی موافقت کنند، فعلا با آنتن خداحافظی میکنیم.»
کامنتها چه میگویند؟!
در پایان این گزارش شاید جالب باشد که نظرات تعدادی از مردم را در مورد رفتن عموپورنگ از تلویزیون که در سایت «عصر ایران» نوشته شده، بدانیم. نظراتی که فارغ از موافقت یا مخالفت با آنها صرفا آورده شدهاند و قضاوت آنها را برعهده خود خوانندگان میگذاریم.
«ما نگران عمو پورنگ نیستیم و مشکل مردم گرانی و بیماری است لذا به درد اصلی مردم بپردازید. این هم از اون حرفها بودهها، نگرانی از گرانی و بیماری یک طرف، اما اگر ما ملت میفهمیدیم که نصف مشکلات ما از همین زمان کودکی و با پرورش ندادن نسلهایی که در پی هم میآیند شروع میشود، خیلی خوب بود. خیلی از بچهها به این برنامه علاقهمند شدهاند، نگرانی از گرفتن چیزی که یک بچه به آن وابسته است کار سختی است.»
*مجله زندگی ایده آل